زندگی من

   

آخر اگر پرستش او شد گناه من؛

عذر گناه من، همه، چشمان مست اوست...

سلام من مهلام این وبلاگ رو واسه سرگرمی خودم درست کردم .

 

2 / 7 / 1398برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : مهلا
امروزم تموم بشد رفت یه اتفاق جالب برام افتاد از خونه که بیرون رفتم یه ماشین 206 وارد کوچه شد سرمو پایین انداختم رد شدم یه نگاهی انداختم اول دیدمشون یه دختر و پسر بودن اهمیت ندادم رد شدم ده قدم دور نشده بودم که صدای آشنایی صدا زد مهلا سرمو برگردوندم دیدم مهسا دوستمه با نامزدش اومده بودن ازم دعوت کنن واسه مراسمشون خیلی خوشحال شدم خیلی ممنون مهسا جان
15 / 8 / 1391برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : مهلا
غدير على، هنوز هم چشمه اى لبريز از آب حيات و دريايى موّاج از كرامتهاست «غدير» دريايى از باور و بصيرت، در كوير حيرت و هامونِ ضلالت است، تا كام جان ها از آن سيراب شود «غدير»، يك «كتاب مبين» است، سندى براى تداوم خطّ «رسالت» در جلوه «امامت» «غدير» براى تشنگان، چشمه زلالِ هدايت است، و براى ره گم كردگان، صراطى است كه به «سنّت پيامبر» منتهى مى شود.
10 / 8 / 1391برچسب:, :: 16:58 :: نويسنده : مهلا
غدير على، هنوز هم چشمه اى لبريز از آب حيات و دريايى موّاج از كرامتهاست «غدير» دريايى از باور و بصيرت، در كوير حيرت و هامونِ ضلالت است، تا كام جان ها از آن سيراب شود «غدير»، يك «كتاب مبين» است، سندى براى تداوم خطّ «رسالت» در جلوه «امامت» «غدير» براى تشنگان، چشمه زلالِ هدايت است، و براى ره گم كردگان، صراطى است كه به «سنّت پيامبر» منتهى مى شود.
10 / 8 / 1391برچسب:, :: 16:58 :: نويسنده : مهلا
دوست داشتن را با تمام وجود يادش دادم... ولي او رفت.. و امتحانش را به ديگري پس داد.. شما هم داشتيد از اين شاگردها؟!!!!..
23 / 7 / 1391برچسب:, :: 22:10 :: نويسنده : مهلا
می‏توان جدا بود و دوست داشت می‏شود دور بود و عاشق ماند تنها برای دست‏هایی که می‏شناسی برای خود خودش خود او که بی‏هیچ عادت و اجباری بی‏هیچ تکرار و اکراهی بی‏هیچ حرف و حدیثی عاشق خود حقیقی‏اش بشوی نه شیفته‏ی خود حقوقی‏اش که وجود‏ش مهم باشد، نه حضور‏ش
9 / 7 / 1391برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : مهلا
کی میتونه بعد تو محرم راز من بشه کی میتونه بعد تو همه نیاز من بشه کی جاتو میگیره و درد و دلامو گوش میده کی دیونه کردنو مثل چشات خوب بلده بعضی وقتا میامو یواشکی میبینمت وقتی که غنچه بودی خودم باید میچیدمت کی به جای من برات شبا لالایی میخونه شنیدم اون غریبه قدر تورو نمیدونه غریبه تورو خدا عشقمو اذیت نکنید قول بده بهش خیانت نکنید قول بده چشای اون هیچ موقع اشکو نبینه قول بده هیچ شبی چشم انتظارت نمونه غریبه...........غریبه.........
5 / 7 / 1391برچسب:, :: 22:36 :: نويسنده : مهلا
دستاتو تو رویا همش میگیرم تو خوابم غریبه ها میخوان تو رو ازم بگیرن دستامو محکمتر بگیر عزیزم اونایی که پا پیچت شدن خدا کنه بمیرن فاصلمون طولانی اما هنوز تو قبرم امید دارم حرف دلم به دست تو رسیده چشمای من هیچ موقع بارونی نبود اما این مدت اشکام به خدا امون منو بریده چرا کسی نیست جواب هق هق گریه هامو بده چرا همش من کوتاه بیام یه بارم تو کوتاه بیا
5 / 7 / 1391برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : مهلا

سخت آشفته و غمگین بودم....

به خودم میگفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند

دست کم میگیرند

درس و مشق خود را… باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم

و نخندم اصلا

تا بترسند از من ... و حسابی ببرند…

خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم..

چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید

مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود

بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...



ادامه مطلب ...
3 / 7 / 1391برچسب:, :: 22:17 :: نويسنده : مهلا

آدمی که بخواد بره ، میره

داد نمیزنه که من دارم میرم

آدمی که رفتنش رو داد میزنه


نمیخواد بره

داد میزنه که نذارن بره ...!!!

3 / 7 / 1391برچسب:, :: 1:2 :: نويسنده : مهلا

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام وبلاگ رو واسه سرگرمی خودم درست کردم همه چی توش میذارم
آرشيو وبلاگ
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 450
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1